در راهپیمایی ۱۳ آبان چه خبر است؟/ از پویشهای «ایران قوی» و «برای آرتین» تا موکبداری دانشآموزان
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۳۱۸۷۴
رئیس سازمان بسیج دانشآموزی کشور به تشریح برنامهها و فعالیتهایی که این سازمان برای دانشآموزان در هفته بسیج دانشآموزی و روز ۱۳ آبان پرداخت.
به گزارش مشرق، هفته بسیج دانشآموزی و روز نوجوان از ۸ آبان آغاز شد و تا ۱۳ آبان که روز ملی مبارزه با استکبار جهانی و دانشآموز است ادامه دارد. در این هفته سازمان بسیج دانشآموزی برنامههای متنوعی را برای دانشآموزان پیشبینی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با مجتبی باستان رئیس سازمان بسیج دانشآموزی کشور در خصوص برنامههای این هفته به گفتوگو نشستیم.
محورهای این گفتوگو شامل:
- کتاب «بالاتر از بهشت» پاسخ به ۶۰ سؤال پرتکرار دانشآموزان منتشر شد
- ۱۱ هزار و ۲۰۰ گروه جهادی مدرسهمحور در مقطع متوسطه دوم فعالیت میکنند
- پویش «دنیای بدون تاریکی» و «# ایران قوی» با جوایز کمک هزینه سفر به مشهد مقدس
- توزیع پرچم ایران با درج رتبههای برتر ایران در جهان و # ایران قوی
- یک ایران برای آرتین به پاخاست
- موکبداری دانشآموزان در راهپیمایی ۱۳ آبان
** قرار بود جشن روز نوجوان را برگزار کنیم
هفته بسیج به روزهای پایانی نزدیک شده است؛ در این هفته چه برنامههایی را برای دانشآموزان در نظر گرفته و اجرا کردید؟
هفته بسیج دانشآموزی را به دانشآموزان تبریک و تسلیت عرض میکنم. تبریک به خاطر اینکه روز نوجوان بوده و هفته دهه هشتادیهاست و تسلیت بابت شهادت سه دانشاموز که در حرم شاهچراغ(ع) به شهادت رسیدند. این واقعه همه را متأثر و متألم کرد و به همین جهت به دانشآموزان تسلیت میگویم.
برنامههای زیادی به مناسبت هفته بسیج دانشآموزی پیشبینی کرده بودیم که یکی از آنها جشن بزرگ دهه هشتادیها بود. قرار بود یک برنامه بانشاط برگزار شود و سه رویکرد شامل تأکید بر نشاط و شادی در روز نوجوان، تأکید بر هویت ملی و تأکید بر امیدآفرینی پیشبینی شده بود. این سه رویکرد در سه سطح مدارس، شهرستانها و ملی برنامهریزی شد و مصمم بودیم این مراسم در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی برگزار شود، اما به دلیل ماجرای تلخ حمله تروریستی در حرم شاهچراغ(ع) و شهادت جمعی از مردم کشور به ویژه سه دانشآموز، این جشن را تبدیل به تجمع در شهر تبریز کردیم که با حضور ۴ هزار دانشآموز دوره متوسطه دوم برگزار شد.
در این تجمع، از پویش ملی «یک ایران برای آرتین» رونمایی شد و در کل کشور اطلاعرسانی شد. روز گذشته نیز در حرم شاهچراغ مراسم گرامیداشتی با حضور دانشآموزان استانهای مجاور برگزار شد.
** ۱۱۲۰۰ گروه جهادی مدرسه محور از تمیز کردن مدرسه تا تدریس به همکلاسیها
برنامه دیگر ما، طراحی و پاسخ به ۶۰ سؤال بود که نوجوانان در این اغتشاشات با آن درگیر ذهنی داشتند. در همین راستا، سؤالاتی که بیشترین فراوانی را داشتند، جمعآوری کردیم و با آنها با زبان خود نوجوانان پاسخ دادیم که این پرسش و پاسخها در کتاب «بالاتر از بهشت» منتشر شده است؛ ضمن اینکه در حاشیه آن، یک مسابقه کتابخوانی نیز برگزار کردیم که از هر استان ۱۰ نفر برگزیده شده و به هر نفر یک میلیون تومان کمکهزینه سفر مشهد اهدا میشود.
از دیگر برنامههای هفته بسیج دانشآموزی اردوهای جهادی مدرسهمحور است. ۱۱ هزار و ۲۰۰ گروه جهادی مدرسهمحور در مقطع متوسطه دوم فعالیت میکنند که یکی از برنامههای این گروههای جهادی در جهت تقویت بنیه علمی دانشآموزان کمتر برخوردار است که هرکدام از دانشآموزان ۲ تا ۳ ساعت با همکلاسیهای خودشان درس کار میکنند.
در این هفته تعمیر و مرمت مدرسه از دیگر برنامههای گروههای جهادی مدرسه محور است. همچنین دانشآموزان به کمک بابای مدرسه رفتند و دو روز نظافت مدرسه را انجام دادند. رنگآمیزی بخشهایی از مدرسه با هماهنگی مدیر مدرسه از دیگر فعالیتهای آنها بود.
از دیگر فعالیتهای گروههای جهادی مدرسهمحور، جمعآوری کمکهای مؤمنانه اعم از اقلام کمک درسی، کمکآموزشی و دیگر اقدامات متناسب با اقتضائات مدرسه است.
** جزئیات پویش «دنیای بدون تاریکی»
باید دانشآموزان را وارد فضای تربیتی و موقعیت تربیتی بکنیم. حوضچههای تربیتی تعریف کنیم تا آنها کنشگری کنند. در این راستا، دو پویش ملی طراحی کردیم، یکی پویش «دنیای بدون تاریکی۲» است؛ نوجوان ایرانی هیچ وقت عاملان کابوس شبانه مادرهایی که شاهد قتلعام فرزندان خود بودن را فراموش نخواهد کرد. تفاوتی ندارد در افغانستان ، سوریه، عراق ، لبنان یا هر جای دیگه از جهان باشد؛ هر جا که به ناحق خونی بر زمین ریخته شود، نوجوان ایرانی خودش را مسؤول دفاع از حق و حقوق ضایع شده میداند.
۳ موضوع پیشبینی شده است و نوجوان باید در زمان حداکثر ۹۰ ثانیه یک کلیپ تهیه کند. در موضوع اول، دو سؤال مطرح کردیم که دانشآموزان میتوانند به یکی از آنها پاسخ دهند؛ عاملان قتل عام کودکان سوریه، لبنان، عراق ، افغانستان ، سوریه و ... چه کسانی هستند؟ یا این سؤال که فاصله آمریکا با ایران چقدر است وهدف آمریکا از حضور در غرب آسیا چیست؟
موضوع دوم، دانشآموزان چند لحظه چشمان خود را میبندند و دنیای بدون تاریکی و کشتار را مجسم میکنند؛ یعنی از نظر آنها دنیای بدون تاریکی چه شکلی هست؟ که میتوانند در قالب یک مصاحبه خودمانی نظر سایر دانشآموزان را بگیرند و برای ما ارسال کنند.
موضوع سوم این است که تناقضگویی حرف و عمل استکبار جهانی (آمریکا، رژیم کودککش صهیونیستی و...) را به تصویر میکشند که البته میتوانند با خلاقیت خودشان کمی چاشنی طنز، دوبله و ... هم به آن اضافه کنند.
در این طرح از هر استان ۲۰ نفر برگزیده میشوند و به هر نفر ۵۰۰ هزار تومان کمک هزینه سفر به مشهد مقدس اهدا خواهد شد.
** ایران قوی چه شکلی است؟
شعار هفته بسیج دانشآموزی «#ایران قوی» است و پویش ایران قوی را در همین راستا راهاندازی کردیم؛ در این پویش گفتیم که قدرت برای هر کسی یک معنی میدهد مثلا اقتدار، استقلال، داشتن حق انتخاب یا ...
اما قدرت برای سرکردگان جنایت تروریستی شاهچراغ، یعنی کشتن دانشآموزان بیگناه مثل آرشام ، علیاصغر، محمدرضا یا کشتن خانواده آرتین است.
ما از دانشآموزان سؤال کردیم که به عنوان یک نوجوان ایرانی از قدرت و ایران قوی چه توقعی دارند؟ اگر قرار باشد ایران قوی را در یک قاب تصویر نمایش بدهید چه طوری آن را به تصویر میکشید؟
آنها میتوانند قاب تصویرشان را با یکی از مدلهایی که توضیح میدهم، ببندند؛ البته کلیپها باید حداکثر۹۰ ثانیه باشد. مدل اول، رجز خوانی دانشآموزان دهه هشتادی برای دشمنان انقلاب و معرفی نسل سلیمانیها، مدل دوم، دستاوردهای مهم کشور در سالهای اخیر و مدل سوم، عکس سلفی با پرچم ایران است.
بخش ویژه پویش برای روز ۱۳آبان هم عکس سلفی دسته جمعی (دانش آموزان ، معلمان و ...) با پرچم ایران، عکس سلفی خانوادگی با پرچم ایران و عکس سلفی انفرادی در راهپیمایی ۱۳ آبان با پرچم ایران است. در این پویش از هر استان ۲۰ نفر و به هر نفر ۵۰۰ هزار تومان کمکهزینه سفر به مشهد مقدس اهدا خواهد شد.
** پرچم ایران با درج رتبههای برتر ایران در جهان
در هفته بسیج دانشآموزی، روی پرچم ایران رتبههای برتر ایران در جهان را درج کردیم و ۴۰۰ هزار پرچم را برای دانشآموزان فرستادیم، ضمن اینکه یکصدهزار پیکسل نیز آماده کردیم. در بخش سفید پرچم نیز #ایران قوی درج شده است. در حقیقت ما جلوه هویت ملی را با حضور دانشآموزان پررنگ میکنیم.
برای حضور دانشآموزان در نماز جمعه برنامه داریم که در نماز جمعه هفته گذشته تهران یکی از فرماندهان واحد بسیج دانشآموزی در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه صحبت کرد که این برنامه برای این هفته نیز ادامه دارد. باید به این نسل اعتماد کنیم. نسل قوی داریم، به شرط اینکه برای آنها موقعیت تربیتی فراهم کنیم و آنها را اقناع کنیم. این دانشآموزان پای کار نظام و ایران هستند.
در هفته بسیج دانشآموزی در مراسم آیین صبحگاه مدارس، میثاقنامه قرائت شد. همچنین دانشآموزان عکس هر سه شهید دانشآموز شاهچراغ را روی میز گذاشتند و به آنها دستهگل اهدا کرده و ادای احترام کردند.
** از پویش «مطیع امر رهبریم» تا پویش «یک ایران برای آرتین»
یک ماه پیش پویش ملی «من حجاب را دوست دارم» را آغاز کردیم که آثار فاخری به ما رسیده است و این پویش تا پایان آبان ادامه دارد که در این پویش، دانشآموزان در کلیپ یک دقیقهای پاسخ میدهند چرا نیاز به حجاب است؟
مدتی است که پویشهایی همچون پویش «مطیع امر رهبریم»، «جانم فدای ایران»، «جانم فدای رهبر»، «لبیک یا خامنهای» و... را اجرا میکنیم که این پویش در هر استان با عناوین مختلف اجرا میشود اما در تمام آنها دانشآموزان پای تخته در مقابل نام پویش، به احترام نظامی میایستند که ۱۰ هزار عکس برای این پویش رسیده است.
** موکبداری دانشآموزان در راهپیمایی ۱۳ آبان
در راهپیمایی سیزده آبان هم برنامههای متفاوتی داریم که اجرای پویش «یک ایران برای آرتین» از جمله این پویشهاست و دانشآموزان، دلنوشتههایشان را در این خصوص ارائه میدهند.
دستورالعملی در خصوص برنامههای ۱۳ آبان به استانها ارسال کردیم و عنوان کردیم که دانشآموزان خودجوش به این مراسم بیایند. سازماندهی در این خصوص نباشد و آنها با خانوادهها حضور پیدا کنند. ما دوست داریم دانشآموزان دهه ۹۰ دین خود را به این انقلاب ادا کنند و ایمان داریم دهه هشتادیها پای انقلابند و میدانند که آمریکا میخواهد با جنگ نرم، مدارس را تعطیل کند.
تحقیقات آمریکا میگوید ایران در حال پیشرفت است و به همین دلیل میخواهند مدارس و دانشگاهها تعطیل شوند، اما دانشآموزان این را میفهمند و می خواهند مقابله کنند. انشاءالله امسال پرنشاطترین ۱۳ آبان طول تاریخ انقلاب را خواهیم داشت.
۲۲ غرفه در راهپیمایی ۱۳ آبان داریم با همکاری سپاه تهران بزرگ داریم که گروههای دانشآموزی در آنجا به سرودخوانی میپردازند. ۱۴ موکب طراحی شده است که در ۱۰ موکب آب، چایی و غذا توسط دانشآموزان با لباس بسیجی ارائه میشود. در ۴ موکب نیز محصولات فرهنگی ارائه میشود، ضمن اینکه خطاطانی حضور دارند که در تراکتهای A۳ شعارهای مرگ بر آمریکا را مینویسند و به دست راهپیمایان میدهند.
همچنین برنامه ماکتها و کارهای خلاقانه آنجا نیز ارائه میشود. ۱۰ هزار پرچم در اختیار دانشآموزان قرار دادیم که در غرفهها بین مردم توزیع میکنند که هویت ملی و پرچم ایران است و تأکیدمان این است که استکبار با ایران و ایران قوی مخالف است، اما ما پای پرچممان هستیم.
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو حادثه شاهچراغ قیمت بسیج بسیج دانش آموزی 13آبان جانم فدای ایران لبیک یا خامنه ای روز نوجوان هویت ملی ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت هفته بسیج دانش آموزی راهپیمایی ۱۳ آبان یک ایران برای آرتین برای دانش آموزان دانش آموزان کمک هزینه سفر پرچم ایران دهه هشتادی روز نوجوان برنامه ها ایران قوی پیش بینی عکس سلفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۳۱۸۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت «ایران» از زندگی در باغچهبان
مثل «باغچهبانی» که از نگاه کردن و رسیدگی به تکتک درختان باغش سیر نمیشود و از به بار نشستن آنها حظ میکند، چشمهای او هم هر بار به سمت دانشآموزی سُر میخورد، میشکفد و غرق در شادی میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، سالهاست روی ویلچر نشسته و اما شانه به شانه دانشآموزانش راه میرود و به امید به بار نشستن تلاشهایش، درست مثل یک باغبان آنها را میپروراند. با خندههای «بیصدای» شأن میخندد و حرفهای ناگفتهشان را به خوبی میشنود و به آنها پاسخ میدهد.
«ایران جابری» حدود ۲۵ سالی است که هر روز به عشق دانشآموزانش مسیر خانه تا مدرسه را با ویلچر طی میکند تا به دبستان «باغچه بان» برسد؛ مدرسهای که نامش همه را یاد جبار باغچهبان که اولین مدرسه ناشنوایان ایران را راه اندازی
اتاق خبر صبا - نستوه - ویرایش خبرگزاری - نسخه ۷.۴.۷، ساخت ۲۰۲۳۰۷۰۱.
Informationخبر «روایت «ایران» از زندگی در باغچهبان (۷۴۹۶۳۶)» ذخیره شد
کرد، میاندازد.
در روزهایی که نام معلم بیش از هر زمان دیگری بر زبانهای جاری میشود، گروه ایمنا مسیر هشتاد کیلومتری را پیمود تا در سفر نیمروزهای به شهرضا، روایتگر زندگ ی «ایران جاوری» معلم دارای معلولیتی باشد که زندگی را موهبت خداوند به خود میداند، باشیم.
لبانش خندان و چشمانش پر از شور و عشق زندگی کردن بود، این را به وضوح میتوانستی ببینی، دلیلاش معلوم است، در طول تدریس، حضور بچهها، دنیای پاک و شیطنتهای خاصشان به او روحیه میدهد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچهها خوشحالش نمیکند، این معلم فداکار با وجود بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» که از سالها قبل درگیر آن شده و ویلچرنشین است، باعشق و علاقه فراوان و انگیزه بسیار بالا هر روز سرکار خود حاضر شده و اوقات بسیار زیادی را برای خدمت به دانشآموزان معلول آموزشگاه باغچهبان شهرضا صرف میکند.
جاوری به سادگی شروع به معرفی خود میکند: در ششم بهمن ۱۳۵۱ در اصفهان به دنیا آمدم و از سن ۱۲ سالگی به تدریج دچار بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» شدم، دیستروفی عضلانی به بیماری ژنتیکی بازمیگردد که موجب ضعف پیشرونده و تباهی عضلات اسکلتی بدن (یعنی همان عضلاتی که هنگام حرکت ارادی به کار میگیریم) میشود. در طول دوران تحصیل تا قبل از سن ۱۲ سالگی همواره در مدرسه به عنوان دونده و کوهنورد مشهور بودم و هیچیک از دانشآموزان پای رقابت با من را نداشتند، به طوری که یک روز با یکی از دانشآموزان کلاس پنجم با تعیین مسافتی توسط معلمان مسابقه دو برگزار شد و دوستم با گریه از معلم درخواست تعویض مرا داشت، چرا که میدانست برنده مسابقات هستم، بسیار خرسند بودم که در آن مسابقه برنده میشوم و رتبه کلاسام بالا میرود، هنگامی که سوت مسابقات نواخته شد هر دو شروع به دویدن کردیم، اما در میانه مسیر بدون هیچگونه اتفاقی، دیگر نتوانستم مسافت را طی کنم و نتایج مسابقات به نفع دوستم تمام شد، در مسیر بازگشت به منزل به دلیل شدت ناراحتی و استرس به زمین خوردم و شروع بیماریام هم از آنجا بود، افراد که به این بیمار مبتلا هستند بارها بر زمین خوردنها مکرر را تجربه میکنند، در دیسترفینوپاتیهای شدید، ضعف عضلانی به تدریج باعث ایجاد جمعشدگی و انحراف در ستون فقرات و دست و پا میشود و این تغییر شکلها حمل و نقل بیمار را مشکلتر میکند و شدت ضعف عضلانی بازهم افزایش مییابد.
او ادامه میدهد: در دوران تحصیل چه در مدرسه و دانشگاه با وجود اعتماد به نفس بالایم هیچ نگاه ترحمآمیزی به من نشد، همه اینها را مدیون خانوادهام هستم که با نوع تربیتشان مرا قوی بار آوردند، در طول دوران تحصیل همواره سعی داشتم از گوشهگیری پرهیز کنم، به همین خاطر رابطه خوبی با همکلاسیهایم برقرار کردم و دوستان زیادی دارم، برای کنار آمدن با این بیماری دوران بسیار سختی را گذراندم، چرا که همیشه خاطرات مسابقات دو و کوهنوردی یادآور روزهای خوش زندگیام بود، اما دیگر نمیتوانستم بدوم یا از کوه بالا بروم!
جاوری بیان میکند: از بچگی میخواستم معلم شوم و با گرفتن گچ در کنار تخته سیاه با دانشآموزان زندگی کنم و اکنون بدون اینکه احساس کنم بیمارم، زیباترین احساسات را نثار زیباترین گلهای باغچه علم و دانش میکنم، در سال ۷۰ در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه تهران قبول شدم و در رشته الهیات لیسانس گرفتم و تا پایان تحصیلات، به جز سختیهایی که برای بالا رفتن از پلههای دانشگاه متحمل شدم، مشکل خاصی نداشتم و تنها به دلیل وجود پلههای دانشکده، مجبور به استفاده از ویلچر شدم، اما بعد از گرفتن لیسانس، به دلیل تحصیل در رشته الهیات با گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی باید در سازمان ارشاد و به تبع آن ادارات استخدام میشدیم با توجه به این رشته و علاقه شدیدی که به شغل معلمی داشتم، ابتدا به اداره ارشاد و کتابخانههای سطح شهر مراجعه کردم، اما من را نپذیرفتن و در ادامه برای پیدا کردن شغل هر هفته از سال ۷۴ تا ۷۹ به اداره آموزش و پرورش استان میرفتم، اما به علت شرایط بیماریام کاری که مناسب من باشد، پیدا نمیشد تا اینکه در این رفت و آمدها مکرر یکی از مسئولان آموزش و پرورش، حضور در مدارس استثنایی را پیشنهاد دادند.
این معلم پر تلاش میگوید: پس از روزها و سالها بالاخره در ششم اردبیهشت سال ۷۹ که به هیچ وجه نیروی از سوی آموزش و پرورش جذب نمیشد، به طور معجزه آسایی یک ابلاغیه هشت ساعت حقالتدریس در مدرسه استثنایی باغچهبان به عنوان معلم پرورشی صادر شد، با وجود وضعیتم مدیر مدرسه با خوبی استقبال کردند و حتی با خنده بدون اینکه حتی کوچکترین اشارهای به وضعیت جسمیام کند، مرا پذیرفت.
شعرخوانی دانشآموزان ناشنوا با استفاده از شیوههای ابتکاری و خلاقاین معلم پرورشی فداکار روزهای اولیه شروع دوران معلمیاش را اینگونه روایت میکند: مدرسه باغچهبان ویژه افراد ناشنوا، نابینا، کم توان ذهنی و چند معلولیتی بود، به دلیل تحصیل در رشته الهیات، هچگونه آشنایی با این محیط نداشتم، اما چون در دوران دانشگاه خط بریل را یکی از دوستان دوره تحصیل دانشگاهی آموخته بودم و به خط بریل برای او نامه مینوشتم تا حدودی به آن آشنا بودم، اما با حرکات ایما و اشاره دانشآموزان ناشنوا به هچوجه آشنایی نداشتم که با کمک همکاران و در کنار دانشآموزان طی دو هفته زبان اشاره را آموختم و سر کلاس درس رفتم.
او میافزاید: در طول تدریس، حضور بچهها، دنیای پاک و شیطنتهای خاصشان به من روحیه میداد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچهها خوشحالم نمیکرد، اگر خوشحال بودند از صمیم قلب برایشان خوشحال میشدم، از سال ۷۹ تا ۸۴ به عنوان معلم پرورشی حقالتدریس توانستم از سوی آموزش و پرورش استان عنوان معلم نمونه را کسب کردم و در دوران خدمتم ضمن یادگیری رشته کامپیوتر، فعالیتهای مورد نیاز مدرسه را انجام میدادم.
جاوری با اشاره به اینکه تلخ و شیرین کار با کودکان استثنایی زیاد است، میگوید: شیرینی لحظه سخن گفتن یک دانشآموز ناشنوا را با هیچ حس لذتبخش دیگری عوض نمیکنم، زیرا دنیای این کودکان خاص، بیریا و پر از صداقت است، این دانشآموزان با چشمان خود میشنوند و با دستان خود سخن میگویند، به همین دلیل سعی کردم با کمک آنها گروه سرودی را در مدرسه تشکیل دهم که باورش برای بعضی از افراد سخت بود، چرا که معتقدم این بچهها با چشمانشان میشنوند و با دستهایشان حرف میزنند؛ دنیای آنها آنقدر متفاوت است که فارغ از هیاهوی مردم این جهان به گفتوگو با هم مینشینند.
او معتقد است: هر صدایی برای خودش ارتعاش خاصی دارد و تمام استخوانهای بدن ما ارتعاش را درک و حس میکنند؛ چون گوش ما میشنود، ما یاد گرفتهایم که صداها را از طریق گوش بشنویم، اما افراد کمشنوا از طریق کل استخوانهای بدنشان قادر به در یافت ارتعاش صداها هستند، از اینرو گروه سرود ناشنوایان مدرسه باغچهبان استثنایی شهرضا را با استفاده از شیوههای ابتکاری و خلاق به جایگاهی برتر در سطح شهر رساندم.
این مربی توانا نحوه آموزش اجرای سرود و انتقال جان کلام به ناشنوایان و تشکیل گروهی سرودی موفق را این گونه بیان میکند: روزی که کنار تخته سیاه تدریس میکردم، احساس کردم بچهها لذتی از خواندن شعر نمیبرند و خیلی سعی کردم که احساس شعر را به بچهها انتقال دهم؛ اما نشد تا اینکه ریتم شعر را با اجرا و با کمک معلمان روی دستانم آوردم و چندین ماه آموزش اشعار به دانشآموزان را پیگیری کردم و وقتی بچهها اجرا داشتند، کسی باورش نمیشد که بتوانند محتوای شعر را این قدر زیبا و با احساس با دستانشان بیان کنند.
جاوری هدف از آموزش به این کودکان را وارد کردن آنها به جامعه عادی عنوان میکند و میگوید: معلمان آموزش و پرورش استثنایی، افرادی صبور، فداکار و با والدین هم در ارتباط هستند، مسئولیت عمده این معلمان، ارائه آموزش و تمرینهای درمانی به دانشآموز است.
جامعه معلولان شهرضا را راهاندازی کردم / آموزش زبان انگلیسی و عربی به دانشآموزان روشندلاو ادامه میدهد: بازه زمانی که وارد آموزش و پرورش نشده بودم از سال ۷۴ تا ۷۹ جامعه معلولان شهرضا را راهاندازی کردم و در این دوران به مرکز بهزستی شهرضا مراجعه میکردم که متوجه وجود اتاقهای بدون کارایی شدم و از مسئولان آن اداره درخواست کردم که یکی از اتاقها را برای تدریس زبان انگلیسی در اختیارم بگذارند، البته بعضی روزها عصرها در منزل خود بدون هیچ هزینهای مکالمه زبان انگلیسی و آموزش زبان عربی، قرآن به زبان انگلیسی را برای دانشآموزان نابینا انجام میدادم و تاکنون زبانآموزان نابینای زیادی را تربیت کردهام، همچنن سعی کردم در جذب دانش آموزان به مسائل دینی و آموزش احکام نماز و روزه بسیار خلاق عمل کنم تا دانشآموزان با اشتیاق بیشتری در این مسیر گام بردارند.
این معلم فداکار که در آستانه بیست و پنجمین سال خدمت در آموزش وپرورش به سر میبرد، همچنین نویسنده کتاب بازیهای بومی و محلی است که با استقبال زیاد جامعه فرهنگی و دانشآموزان مواجه شده و حکم قهرمانی در رشته ورزشی بوچیا را نیز در کارنامه فعالیتی خود دارد، میگوید: به واسطه معلولیتم و درک متقابل درد و رنجی که این دانشآموزان متحمل میشوند و عشق و علاقه به آنها، هر روز با انگیزه بیشتری بر سرکار خود حاضر میشوم.
جاوری که خوش خلقی و حسن رفتارش زبانزد همکاران، والدین و دانشآموزان است، در ادامه از دغدغه خود برای دانشآموزان استثنایی میگوید: آرزویم فراهم شدن امکانات کافی برای دانشآموزان کم توان ذهنی و معلول است و دوست دارم شرایط کاری برای آینده آنها فراهم شود، همچنین به مدارس فنی و حرفهای مختص آنها نیاز داریم، چرا که باید در آینده استقلال پیدا کنند، دغدغه آینده آنها بزرگترین نگرانی ما و خانوادههایشان است و البته با توجه به نیازی که در آنها دیده میشود، شرایط گفتار و درمان برای آنها فراهم شود.
او میافزاید: گاهی برخی خانوادهها خسته و ناامید میشوند و صبر و تحملشان کم میشود، بنابراین براساس نیاز هر ماه جلسهای با خانواده آنها میگذاریم و سعی میکنیم با تک تک خانوادهها صحبت و به نوعی تزریق روحیه کنیم، البته راهکارهایی را پیش پای خانوادهها میگذاریم و با توجه به اینکه به اخلاق این کودکان به خوبی آگاهیم، سعی میکنیم بهترین راه حل را به آنها پیشنهاد کنیم و به آنها میگوئیم که این کودکان با دیگران هیچ فرقی ندارند و تنها پیشرفت کاریشان کمی کند است و در هر جلسه با پیشرفتهایی که از کودکان به آنها نمایش میدهیم، امید به آینده در دل خانوادهها جانی دوباره میگیرد.
این معلم ایثارگر در پایان، بدون احساس خستگی از ۲۵ سال تلاش در راه تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا میگوید: من عاشق کارم هستم و هیچ وقت نشده که بعد از ساعتها کار احساس خستگی کنم، برای من کار با این بچهها خود زندگی است که با هر کلمه جدیدی که بچهها یاد میگیرند، دریچهای تازه از امید به رویم باز میشود، بهترین صدا برا من، صدای کودکان ناشنوایی است که میکوشند تا به همه بگویند شنواترین هستند، بهترین تصویر برای من تصویری است که کودکان نابینا با آن خدا را وصف میکنند.
کلام آخر باغبان مهربان باغچهبان که با بغضی در گلو و اشک بر زبان جاری میشود: دغدغهام آینده کودکان باغچهبان است که روزها و ماهها را در کنارشان گذراندم، همیشه به فردای آنها میاندیشم، مهم است که نگاهی ویژهتر به آنها داشته باشیم و خودمان را جای والدین این کودکان قرار دهیم، چرا که آنها هم فرزندان همین آب و خاک هستند و نیاز به رشد دارند، پس هر آنچه را که برای کودکان عادی خواستهایم و فراهم کردهایم، را باید برای کودکان با نیازهای ویژه هم فراهم شود تا شاهد پیشرفت چشمگیر آنها نیز باشیم.
گزیدهای از همراهی یک روزه ایمنا با ایران جاوری را میتوانید در اینجا مشاهده کنید.
کد خبر 749636